پشت پرده فينال جنجالي يزداني در المپيک/ دفاع سخت شادگان از قوانين جديد کشتي
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۳۹۹۲۵
خبرگزاري آريا - دکتر بابک شادگان رييس کميسيون پزشکي و مبارزه با دوپينگ اتحاديه جهاني کشتي با حضور در خبرگزاري ايسنا، ضمن بيان توضيخاتي در مورد قوانين جديد اتحاديه جهاني کشتي و برشمردن برخي مزاياي آن، از پشت پرده فينال حساس و رويايي حسن يزداني مقابل گدويف روس پرده برداشت که اين مصاحبه را در ادامه ميخوانيد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ايسنا، دکتر بابک شادگان از سال 2003 و در زمان رياست محمدرضا طالقاني به عنوان گزينه فدراسيون کشتي ايران به فدراسيون جهاني کشتي معرفي و موفق به عضويت در کميسيون پزشکي و مبارزه با دوپينگ فدراسيون جهاني کشتي شد اما پس از 6 سال فعاليت موثر، در سال 2009 بدنبال مخالفت يزداني خرم رييس وقت فدراسيون کشتي ايران و برخي سنگاندازيها از داخل کشور، در کمال تعجب فرد ديگري به عنوان گزينه ايران براي حضور در کميسيون پزشکي به فدراسيون جهاني کشتي معرفي شد که البته گزينه معرفي شده از سوي ايران موفق به ماندگار شدن در اين کميسيون نشد.
اما کارنامه موفق شادگان در طول 6 سال فعاليتش در اين کميسيون، رافائل مارتينتي رييس وقت فدراسيون جهاني کشتي را که از داشتن تابعيت مضاعف کانادايي شادگان مطلع بود، مجاب کرد تا بلافاصله رايزني خود را با فدراسيون کشتي اين کشور آغاز کند و به آنها گوشزد کند که مي توانند از اين فرصت استفاده و شادگان را به گزينه خود براي حضور در کميسيون پزشکي فدراسيون جهاني کشتي معرفي کنند؛ پيشنهادي هوشمندانه که بلافاصله با استقبال فدراسيون کشتي کانادا همراه شد و در نهايت شادگان به حضور خود در کميسيون پزشکي فدراسيون جهاني کشتي البته اينبار به عنوان نماينده کانادا ادامه داد.
شادگان در ادامه و در زمان رياست نناد لالوويچ رييس اتحاديه جهاني کشتي از سال 2016 به عنوان سرپرست کميسيون پزشکي و مبارزه با دوپينگ اين اتحاديه منصوب شد و از سال 2017 نيز با تاييد هيئت رييسه اتحاديه جهاني کشتي به مدت 4 سال رياست اين کميسيون را به عنوان نماينده کشور کانادا برعهده گرفت تا اين سمت جهاني بر روي کاغذ به نام نماينده فدراسيون کشتي کانادا ثبت شود.
شادگان طي سالهاي اخير با توجه به کارنامه پربار خود اقدامات و برنامههاي زيادي را براي افزايش سطح سلامت کشتيگيران در سراسر جهان به مرحله اجرا درآورد و موفق شد اقدامات درخور توجهي را براي برداشتن برچسب واژه "خشن" از جلوي نام رشته کشتي بردارد تا جاييکه توانست ميزان آسيبديدگي کشتيگيران در فاصله المپيک 2004 آتن تا المپيک 2016 ريو را با کمک همکارانش و يک برنامهريزي منسجم و دقيق از 24 درصد به 6.2 درصد برساند که اين عملکرد موفق با تمجيد کميسيون پزشکي کميته بينالمللي المپيک(IOC) نيز همراه بود.
بر خلاف باور بسياري از مردم و حتي کارشناسان بررسي دقيق آسيبهاي ورزشکاران رشتههاي مختلف در المپيک 2016 ريو نشان داد ميزان آسيبديدگي ورزشکاران رشته کشتي در اين رقابتها پايينتر از 14 رشته ديگر المپيکي بوده است، نتيجهاي حيرتآور که قطعا باعث تغيير نگاه مسئولان IOC به رشته کشتي و افزايش هر چه بيشتر ماندن اين رشته در رقابتهاي المپيک خواهد شد.
در ادامه٫ شادگان و همکارانش در کميسيون پزشکي به همراه اعضا کميسيون فني اتحاديه با توجيهات علمي و با هدف ارتقا سلامت ورزشکاران و افزايش راندمان و جذابيت رقابتهاي کشتي٫ اعضاي هييت رييسه اتحاديه جهاني کشتي را مجاب به تصويب افزايش اوزان کشتي به 10 وزن و همچنين وزنکشي در صبح 2 روز مسابقات کردند، اقدامي که با مخالفت بعضي از کشتيگيران و مربيان در کشورهاي مختلف از جمله ايران مواجه شد.
اما شادگان رييس کميسيون پزشکي و مبارزه با دوپينگ اتحاديه جهاني کشتي با حضور در خبرگزاري ايسنا با برشمردن دلايل علمي و پزشکي تاکيد کرد، مطمئنا قوانين جديد باعث پيشگيري بيشتر از آسيبها و حفظ سلامت هرچه بيشتر کشتيگيران و دوري آنها از دوپينگ خواهد شد، موضوعي که به جذاب شدن هر چه بيشتر کشتي، افزايش محبوبيت اين رشته در سراسر جهان و در نهايت ماندگاري کشتي در المپيک منجر خواهد شد.
شادگان عليرغم اينکه در اتحاديه جهاني کشتي با عنوان يک شهروند کانادايي شناخته ميشود اما همواره سعي ميکند شخصا به عنوان پزشک در رقابتهاي مهم بينالمللي در کنار تشک کشتيگيران ايراني حضور داشته باشد. بدون شک مهمترين و حساسترين ماموريت او در جريان فينال وزن 74 کيلوگرم کشتي آزاد المپيک 2016 ميان حسن يزداني و آنوار گدويف روس بود، جاييکه کشتيگير با تجريه روس به پشتوانه حمايتهاي بيرون از تشک سعي داشت به بهانه خونريزي هاي مداوم مدت زمان زيادي را استراحت و در نهايت برنده از تشک خارج شود اما هشدار به موقع شادگان در تصميم براي قطع مبارزه در صورت تکرار خونريزي باعث شد تا نتيجه ديگري رقم بخورد.
هرچند وي دوره تخصصي پزشکي فوتبال را در اتحاديه فوتبال انگلستان پشت سر گذاشته است و بلافاصله نيز با پيشنهاد صفايي فراهاني رييس وقت فدراسيون فوتبال براي حضور در تيم ملي فوتبال ايران مواجه ميشود اما به اذعان خودش مرام و منش اهالي کشتي در نهايت باعث رد پيشنهاد صفايي فراهاني و قبول پيشنهاد محمدرضا طالقاني رييس وقت فدراسيون کشتي شده است؛ انتخابي که هيچگاه از آن پشيمان نشده است.
شادگان دوره پزشکي را در دانشگاه آزاد تهران خواند. براي دوره تخصص پزشکي ورزشي به دانشگاه لندن رفت. سپس دوره تخصصي پزشکي فوتبال را در اتحاديه فوتبال انگليس گذراند. شادگان سپس به کانادا سفر کرد و دوره دکترا PhD را در دانشگاه UBC (بريتيش کلمبيا) تمام کرد و سه دوره فوق دکترا را در کانادا و آمريکا گذراند از جمله در دانشگاه هاروارد. اکنون نيز عضو هيئت علمي دانشگاه بريتيش کلمبيا در کانادا و همچنين استاديار باليني (clinical assistant professor ) در اين دانشگاه است که به تحقيق و تدريس مشغول است.
دکتر بابک شادگان رييس کميسيون پزشکي و مبارزه با دوپينگ اتحاديه جهاني کشتي با حضور در خبرگزاري ايسنا، ضمن بيان توضيخاتي در مورد قوانين جديد اتحاديه جهاني کشتي و برشمردن برخي مزاياي آن، از پشت پرده فينال حساس و رويايي حسن يزداني مقابل گدويف روس پرده برداشت که اين مصاحبه را در ادامه ميخوانيد.
اتحاديه جهاني کشتي به فکر حفظ سلامتي ورزشکاران است
تغيير شرايط وزن کشي و همچنين تغيير اوزان کشتي آزاد و فرنگي از سوي اتحاديه جهاني از دو منظر قابل بررسي است. نخست مربيان و کشتيگيران که درگير مباحث تکنيکي کشتي هستند، که معمولا با تغيير در قوانين ميانه خوبي ندارند، چرا که مدتها طول ميکشد تا با صرف زمان و انرژي و آزمون و خطا به تسلط و مهارت برسند. براي اين گروه سخت است که قوانين دچار تغييرات شود.
گروه دوم شامل اعضاي کميسيون پزشکي اتحاديه جهاني کشتي و به طور کلي پزشکان فعال در عرصه کشتي است که اولويت نخست آنها حفظ و ارتقا سلامتي ورزشکاران رشته کشتي است نه الزاما کسب نتايج قهرماني و مدال آوري.
به همين دليل نگاه ما با کشتيگيران و مربيان متفاوت است، چرا که آنها در صورت لزوم ممکن است سلامت را فداي نتيجه کنند، اما ما به فکر سلامت کشتيگيران و گسترش کشتي در همه سطوح حتي به صورت غير حرفهاي هستيم.
يکي از دلايل رشد کند کشتي در جهان٫ تصوير کشتي به عنوان يکي از رشته هاي خشن و پر آسيب است٫ کما اين که وقتي مردم کشتيگيران قديمي و پيشکسوت را نگاه ميکنند، مي بينند که خيلي از آنها با انواع آسيبها و مشکلات جسماني مواجه هستند. به همين دليل ترجيح ميدهند در رشتههايي که آسيب کمتري دارند مانند بسکتبال، واليبال و ... حضور داشته باشند و فرزندانشان را به سمت اين رشتهها سوق دهند.
ورزشکار حرفه اي فقط به مدال گرفتن فکر ميکند حتي اگر سلامتياش به خطر بيفتد
يکي از موارد منفي که متاسفانه طي سالها در رشته کشتي رواج داشته است، وزن کم کردن و تغييرات وزن ناگهاني توسط کشتيگيران است که مضرات آن بسيار زياد است و آسيبهاي جدي به سلامت ورزشکاران وارد ميکند. بر همين مبنا چند سالي است کميته پزشکي اتحاديه جهاني کشتي، اين موضوع را در دستور کار خود قرار داده است تا با آموزش و روشن نمودن مضرات تغييرات شديد وزن و نهايتا وضع قوانين و ايجاد استانداردهاي لازم جلوي تغييرات ناگهاني وزن در اين رشته را بگيرد.
يک بار از يکي از مربيان تحصيلکرده شنيدم که گفت "ورزشکاري که به المپيک آمده براي گرفتن نتيجه پا به اين آوردگاه گذاشته است، چرا که چهار سال از عمرش را براي رسيدن به مدال صرف کرده است". بنابراين اولويت نخست کسب مدال براي ورزشکاران به هر شکل ممکن است و حتي اگر سلامتي اش هم به خطر بيافتد ، اما ما در کميسيون پزشکي اتحاديه جهاني به عنوان مرجعي که بايد حافظ سلامت ورزشکارانمان باشيم، به فکر سلامت ورزشکاران و حفظ آن و رقابتهاي سالم و منصفانه هستيم و نتيجه قهرماني براي ما در اولويت اول قرار ندارد.
کاهش وزن زياد مشکلات شديد در سيستم عصبي، هورموني و متابوليسم کشتيگيران ايجاد ميکند
کشتيگيران ما فکر ميکنند اگر در وزني پايينتر از استاندارد خودشان کشتي بگيرند کار آسانتري دارند و به خاطر همين چند روز باقي مانده به مراسم وزنکشي با تمرينات شديد و طاقت فرسا وزن خود را چندين کيلوگرم پايين مي آورند تا به وزن کلاس پايينتر برسند. پس از انجام وزنکشي نيز در عرض چند ساعت با استفاده از روشهاي خاص وزن خود را بالا مي کشند و آن وقت است که معتقدند زور بيشتري نسبت به حريفانشان خواهند داشت، اما اتفاق تلخ در اين باره اين است که اين تغييرات ناگهاني و شديد وزن سيستم ايمني، متابوليسم٫ سيستم قلب و عروق و سيستم عصبي بدن را به شدت به مخاطره مي اندازد. اين امر عملکرد کشتيگيران را مختل کرده و آنها را در معرض اختلالات جسماني و روحي قرار ميدهد. وقتي يک کشتيگير در طي يک يا دو روز هشت کيلوگرم کاهش وزن دارد و بعد در عرض يک روز بعد از وزن کشي هشت کيلوگرم افزايش وزن پيدا ميکند سيستم هاي هورموني، عصبي و ايمني خود را در معرض اختلالات شديد قرار ميدهد که اين امر عواقب جبران ناپذيري را در زمان مسابقات و طي ساليان بعد به جا خواهد گذاشت.
چرا برخي کشتيگيران قديمي دچار چاقي و سکته ميشوند؟
اين که برخي از کشتيگيران قديمي پس از سپري شدن دوران قهرماني دچار چاقي مفرط ميشوند به خاطر اين است که تغييرات مکرر و زياد وزن ميزان سوخت و ساز پايه بدن را به مرور کاهش ميدهد و در نتيجه چاقي غير قابل کنترل و بيماريهايي مانند ديابت نوع دو را به همراه مي آورد.
اتفاق بعدي اين است که تغييرات ناگهاني وزن، ميزان پلاسماي خون و به دنبال آن سيستم قلب و عروق بدن را دچار تغييرات ناگهاني و اختلال ميکند و به همين دليل بسياري از کشتيگيران قديمي که به کرات تغييرات شديد وزني را تجربه کرده اند با طيف وسيعي از بيماريهاي قلب و عروق دست و پنجه نرم ميکنند. بالا بودن درصد سکته هاي قلبي در اين گروه از کشتيگيران پيشکسوت ميتواند دليل بر اين مدعا باشد.
بررسيهاي علمي ثابت کرده است که تغييرات ناگهاني و شديد وزن، اين ورزشکاران را دچار عصبانيت و تحريک پذيري شديد و متعاقب آن پرخاشگر ميکند. تمرکزشان را به مرور زمان از دست ميدهند و حافظه آنها نيز طي چند سال دچار اختلال و ضعف ميشود.
با 17 پزشک بر روي کاهش وزن مطالعه کرديم
طي ساليان اخير کميسيون پزشکي اتحاديه با 17 پزشک بر روي موضوع تغييرات ناگهاني وزن بدن و راههاي جلوگيري از آن کار کرده است. نتايج بررسي هاي ما در کنار تصميم کميسيون فني اتحاديه به تاييد مسئولان اتحاديه جهاني کشتي رسيد و تصميم گرفته شد تا تعداد وزنهاي کشتي آزاد٫ فرنگي و زنان از هشت وزن به 10 وزن افزايش داده شود تا ديگر لازم نباشد کشتيگيران به دنبال کاهش وزن زياد باشند. ما در رقابتهاي المپيک در بخش مردان و زنان 18 وزن خواهيم داشت. پس موضوع افزايش اوزان به رقابتهاي المپيک ارتباطي ندارد و کماکان به همان روال سابق برگزار ميشود، اما در مسابقات مختلف قارهاي و جهاني رقابتهاي کشتي با قوانين جديد و در 10 وزن برگزار ميشود. ما اگر بتوانيم همان 18 وزني را که در المپيک داريم در المپيکهاي آينده حفظ کنيم هنر کردهايم.
از سال 2019 دو کيلو ارفاق در روز دوم برداشته ميشود
از اول ژانويه سال 2018 وزنکشي مسابقات در صبح دو روز مسابقات انجام ميشود که براي جا افتادن اين امر در سال 2018 وزنکشي روز دوم با دو کيلوگرم ارفاق برگزار ميشود، اما از ابتداي سال 2019 به بعد دو کيلو ارفاق وزن نيز برداشته خواهد شد تا ورزشکاران طي يک سال به نتيجه و تصميم قطعي برسند که در کدام وزن در اوزان جديد عملکرد بهتري خواهند داشت.
قوانين جديد از آسيبهاي مهلک به کشتيگيران جلوگيري ميکند
مطمئنا اين تغييرات جديد به رشد کشتي٫ جذابيت مسابقات و حفظ سلامت کشتيگيران کمک خواهد کرد و آسيبهاي آتي کشتيگيران را کاهش خواهد داد. جنبه ديگر موضوع اين است که ورزشکاران از ارتکاب به دوپينگ به منظور تسريع کاهش وزن پيش از وزن کشي و تزريق سرم٫ که از متدهاي ممنوعه دوپينگ است، بعد از وزن کشي به منظور افزايش وزن بدن برحذر خواهد داشت. به عنوان مثال طي ساليان گذشته موارد ارتکاب به دوپينگ با استفاده از داروهاي افزاينده ادرار٫ مانند لازيکس٫ به جهت کاهش شديد وزن در کشتي بالا بوده است و کشتيگيران زيادي به جهت استفاده از اين دارو مرتکب دوپينگ شده اند.
دوپينگ فقط استفاده از دارو نيست. يکي از روشهاي دوپينگ تزريق داخل وريدي سرم يا هر ماده ديگري است که با تجويز پزشک و به دليل مشکلات پزشکي نباشد. چنانچه ملاحظه ميکنيد تغييرات مداوم وزن، ورزشکاران را در معرض ارتکاب به دوپينگ قرار ميدهد.
شکست سوريان بخاطر تغيير وزن زياد بود
شايد به خاطر بياوريد که به کرات ديده ايم کشتيگيران بزرگي در بعضي از رقابتها از آمادگي و سرزندگي هميشگي برخوردار نبوده اند که شايد اين موضوع به خاطر تغيير وزنهاي زياد به جهت سر وزن رسيدن بوده است. به زعم من، ناکامي قهرمان بزرگ کشورمان حميد سوريان در مسابقات المپيک ريو ميتوانست به اين علت بوده باشد. يا در المپيک 2008 پکن مراد محمدي چند دقيقه باقي مانده به وزن کشي هنوز به سر وزن نرسيده بود که اين موضوع استرس زيادي را به او و تيم وارد کرد. به ياد دارم آن سال مراد در کمال آمادگي به مسابقات اعزام شد و پس از سختيهاي زياد در کمال خستگي نهايتا به سر وزن رسيد. گذر او از وزن کشي سبب خوشحالي زياد اعضاي تيم ايران شد گويي که به يک پيروزي بزرگ رسيده بودند. دغدغه ورزشکار در المپيک نبايد به سر وزن رسيدن باشد. آن سال مراد محمدي استحقاق کسب مدال طلاي المپيک را داشت اگر به آنگونه تحت فشار قرار نميگرفت!
کشتيگيران و مربيان روش جديد وزنکشي را دوست ندارند اما ...
کشتيگيران و مربيان، روش جديد و وزنکشي در دو روز را دوست ندارند که تا حدي قابل انتظار است. اما بايد توجه کرد که اين قانون جديد بيش از همه به تيم برگزار کننده مسابقات فشار وارد ميکند و فشار را از روي ورزشکار بر مي دارد. فقط کمي زمان لازم است تا کشتيگيران و مربيان به اين روش جديد عادت کنند. در بسياري از کشورهاي اروپايي و غربي کشتي جاي خود را باز نکرده است زيرا براي والدين بسيار مهم است که بچه هاي خود را وارد رشتهاي کنند که سلامتشان تضمين باشد و باعث آسيب جسماني به آنها نشود. از اين رو بايد با تغيير و بهينه سازي قوانين، کشتي سالم، کم آسيب، جذابتر و شيک شود.
لالوويچ در زد و بندها و مسائل پشت پرده حضور نداشت
در زمان اختلافات در فيلاي سابق، لالوويچ سالها در هيات رييسه فدراسيون جهاني کشتي حضور داشت. در آن زمان حضورش خيلي به چشم نمي آمد چرا که او در کل آدم آرامي است و در زد و بندها و مسائل پشت پرده و شلوغ کاريها حضور نداشت. شايد به همين خاطر وقتي کشتي در آن شرايط بحراني قرار گرفت او به عنوان رييس اتحاديه جهاني کشتي انتخاب شد، چرا که شخصيت معقولي داشت و انتخاب او تصميمي منطقي به حساب مي آمد و به لحاظ شاخصههاي مديريتي نيز او يکي از بهترينها بود.
با لالوويچ ميتوان حرف منطقي زد
با لالوويچ ميتوان حرف منطقي زد. به نظر من مهمترين ويژگي او اين است که به معمولا در کارهاي کوچک دخالت نميکند. البته من مشکلي هم با مارتينتي نداشتم و هر تقاضايي که ميکردم مورد قبول او قرار مي گرفت، اما در زمان مارتينتي براي هر کار کوچکي ميبايست علاوه بر دبير کل٫ تمام نامه ها به رييس فدراسيون جهاني هم ارسال ميشد و تمامي موارد کوچک نيز با نظر مارتينتي مديريت ميشد. اما لالوويچ اين گونه نيست و در بسياري از موارد تفويض اختيار کرده است و ديگر نيازي نيست خيلي از مسائل به تاييد او برسد به همين علت کارها با روال بهتر و سرعت هر چه بيشتري پيش ميرود.
رابطه خاصي با خادم ندارم اما هيچ فدراسيوني به کيفيت فدراسيون او نديده ام
طي 14 سالي که در سيستم کشتي حضور دارم، هيچ وقت فدراسيوني به کيفيت فدراسيون فعلي نديده ام. رابطه خاصي با آقاي خادم ندارم و از بيرون به اين موضوع نگاه ميکنم ، اما فکر نميکنم که شخص ديگري به جز او بتواند با همين کيفيت کار را جلو ببرد. اين که افرادي مثل عليرضا حيدري و عليرضا رضايي با خادم کار ميکنند، باعث شده يک فدراسيون قوي و متخصص تشکيل شود که دل و جرات انجام هر کاري را دارد. آنها مي دانند که کار را چگونه جلو ببرند، چرا که خودشان از افتخارآفرينان و دست اندرکاران کشتي بوده اند. معتقدم که با اين سيستم کار خيلي بهتر از اينها نيز ميتواند پيش برود و آينده کشتي ايران اميدوارکننده است.
عملکرد قوي فدراسيون باعث شد پاي ايران به هيات رئيسه جهاني باز شود
وقتي عملکرد فدراسيون کشتي ايران تا اين حد قوي بوده اتحاديه جهاني نيز اجازه داد پاي ايران به هيات رييسه باز شود و تشخيص داده شد که نماينده کشتي ايران لايق حضور در هيات رييسه اين اتحاديه است. البته دکتر توکل نيز تا چند سال پيش عضو هيات رييسه بودند، اما حضور ايشان بيشتر به خاطر هويت علمي شان بود. اما آقاي خادم به خاطر جايگاه خاصش در کشتي جهان و با دلايل قويتر و تاثيرگذاري بيشتر انتخاب شد و رو به جلو حرکت کرد. آقاي دکتر توکل نه شخصيت چانه زدن داشت و نه از ريز مسائل فني آگاهي داشت، چون ديد و تخصص ايشان چيز ديگري بود. هر چند که ميبايست پذيرفت ايشان به سهم خودشان کمکهاي زيادي به کشتي ايران کردند، اما خادم ويژگيهاي کاملا متفاوتي دارد.
خادم آنقدر دل و جرات داشت که بدون مترجم در هيات رئيسه سخنراني کرد
من در اجلاس اخير هيات رييسه گزارشي از آسيبهاي کشتي المپيک و نتيجه تحقيقات بر روي مضررات تغييرات ناکهاني وزن ارائه کردم. مباحثات را از نزديک نظاره گر بودم. نکته مهمي که درباره خادم ديدم اين بود که ايشان اولا مترجم همراه خود نداشتند. او اگرچه تسلط صد در صد کاملي بر انگليسي نداشتند، اما آنقدر دل و جرات و حرف براي زدن بود که خيلي خوب ديگران را متوجه حرفهايش ميکرد و بدون کمک گرفتن از کسي حرفش را به انگليسي مطرح ميکرد که اين اتفاق بسيار خوبي بود، اما خيلي از افراد ديگر به همراه خود مترجم يا دو نفر همراه داشتند تا مشورت بگيرند و هم ديگران را از حرفهايشان آگاه کنند.
خادم نگذاشت روسها تمام حرفشان را به کرسي بنشانند
مدير کسي است که خودش از پس کارش بر بيايد که من اين موضوع را در خادم ديدم و براي من بسيار جالب بود. او تمام نظرات و صحبتهايش را ارائه کرد و اصلا کاري نداشت که ديگران موافق يا مخالف او هستند و حرف خودش را مي زد. خادم واقعا با جسارت و جنگندگي خاصي در جلسات هيات رييسه حضور پيدا ميکند که اين موضوع باعث شده تا در بسياري از بحث هاي مهم ديگر کشورهاي صاحب نام نتوانند به تنهايي حرف خود را به کرسي بنشانند. او قهرمان المپيک است. همچنين شخصيت خادم اهل زد و بند و سياسي کاري نيست، بلکه اهل کار کردن است. خادم شخصيت مستقلي دارد و مردم به آدمهاي مستقل ناخودآگاه احترام ميگذارند. حتي افرادي که اهل سياسي کاري هستند، به خادم احترام ميگذارند. خصوصيات شخصيتي او غرور نيست، بلکه نشانه شخصيت مستقل است. شخصيت خادم در فدراسيون کشورمان با زمان حضورش در هيات رييسه فرقي ندارد. در مورد انتخابات فدراسيون هم نظرم اين است آقاي جديدي مناسب اين کار نيستند. خادم بهتر ميتواند اين کار را انجام دهد.
در تمام کميسيونها بايد حرفي براي گفتن داشته باشيم
اگر در همه کميسيونها بتوانيم از حضور متخصص مسلط به زبان انگليسي کشورمان بهرهمند شويم٫ اين اتفاق بزرگ و موقري خواهد بود. اين موضوع احتمالا در سياستهاي فدراسيون کشتي قرار دارد . ايران ميبايست در تمام کميسيونها حرفي براي گفتن داشته باشد. خادم خيلي خوب شروع کرد، اما اين اتفاق يک تيم ميخواهد. بايد پاي نمايندگان ايران به چند کميسيون ديگر باز شود و حرفي براي گفتن داشته باشند. اين موضوع باعث ميشود نقش خادم در هيات رييسه تقويت شود. البته الان هم خادم حضور تاثيرگذاري در هيات رئيسه دارد.
قدرت روسها در اتحاديه جهاني
من چون در جلسات هيات رييسه اتحاديه جهاني کشتي حضور ندارم شايد نتوانم خيلي دقيق درباره قدرت روسها در اتحاديه جهاني قضاوت کنم اما به نظرم انجام امور در حال منطقي شدن است. بخصوص از زماني که خادم به عضويت هيات رييسه درآمده با اضافه شدن يک عضو ديگر به جبهه مخالف توازن خوبي برقرار شده است. اگر برخي نظرات روسها در کشتي فرنگي اعمال شد به خاطر اين بود که لالوويچ خواست تا حق آنها را نيز محترم بشمارد و مشارکت روسها در اتحاديه را از دست ندهد اما در کشتي آزاد حرف ايران و متحدانش به کرسي نشست.
رسيدن به رياست اتحاديه جهاني کار ساده اي نيست
در مورد اينکه آيا رسول خادم ميتواند يک روزي رئيس اتحاديه جهاني شود بايد بگويم که نميدانم که اين موضوع اتفاق ميافتد يا نه اما وقتي ميبينم لالوويچ که روزي فردي کم حرف، بيحاشيه و مستقل بود و هيچ کس فکرش را هم نميکرد که او روزي رييس اتحاديه جهاني شود به اين مهم رسيد چرا براي شخصي که سابقه قهرماني اين رشته را دارد اين امر اتفاق نيفتد. امکان اين کار هست ولي کار سادهاي نيست. در مورد عدم موفقيت اميررضا خادم در کسب کرسي در هيئت رئيسه اتحاديه جهاني در دو دوره قبل نيز بايد به اين موضوع اشاره کرد که او هيچ وقت اين فرصت را پيدا نکرد که خود را به کمال نشان بدهد.
در فدراسيون کشتي تغييرات خوبي طي اين چند سال اتفاق افتاد و رو به جلو حرکت کرديم و در کنار آن نتايج خوبي رخ داد و با تلاشهاي انجام شده، تعاملات خوبي با ديگر کشورها صورت گرفت. چند کشور که در کشتي دنيا جايگاهي ندارند، به لحاظ مالي و فني حمايت شدند که اين موضوع باعث شد فعاليت رسول خادم بيشتر به چشم بيايد. مثلا از قطر که در کشتي چيزي ندارد در فدراسيون جهاني نماينده داريم چرا که آنها براي کشتي هزينه ميکنند تا به کرسي برسند. خادم اين قدرت را داشته که به شيوههاي مختلف منابع مالي را وارد کشتي ايران کند و اين رشته صاحب شخصيت شده است.
در قديم وضعيت طوري بود محمد بنا از جيبش خرج ميکرد و تيم را به رستوران ميبرد
در مقايسه وضعيت فعلي کشتي ايران با گذشته يک مثال ميزنم. من اولين بار که محمد بنا را ديدم وقتي بود که سوريان مدال طلاي قهرماني جوانان جهان را گرفت. خوب به ياد دارم که در آن اعزام محمد بنا با هزينه شخصي خود تيم را به رستوران مناسبي برد. آن موقع اين گونه نبود که فدراسيون اين هزينهها را نيز تقبل کند و خيلي مشکلات زيادي درباره بحث هزينههاي تيمها در سفرهاي خارجي وجود داشت که خوشبختانه الان اين مسائل حل شده است.
فينال حسن يزداني در المپيک يک قانون به کشتي اضافه کرد
فينال حسن يزداني و حريف روس در المپيک باعث شد يک قانون به کشتي اضافه شود و حالا ديگر تايم خونريزي داريم. در فينال المپيک همه به زحمت افتادند از جمله خود من. تا سال گذشته دو قانون وجود داشت. يکي اين که پزشک مسابقات در هر لحظه ميتواند مسابقه را به دليل پزشکي متوقف کند، اما آيا کسي هست که جرات کند در فينال المپيک آن هم در شرايطي که يکي از کشتيگيران هموطنش است و در طرف ديگر روسيه با آن همه قدرت و نفوذ، مسابقه را به نفع هموطنش قطع کند؟ اگر اين کار را انجام مي دادم خيلي جنجال ايجاد ميشد. البته بايد اين را بگويم که تهديد کردم که اين کار را انجام خواهم داد به دليل حفظ سلامت ورزشکار آسيب ديده اي که دچار خونريزي غير قابل کنترل است. شايد همين شد که توانستيم 2 دقيقه کشتي مستمر و خوب ببينيم که نهايتا به پيروزي کشتيگير برتر يعني حسن يزداني انجاميد.
ماجراي کشتي حساس يزداني و گدويف در فينال المپيک
گدويف در نيمه نهايي دچار زخم عميقي شد که خونريزي زيادي کرد. چند بار مسابقه اش را نگه داشتند و خونريزي بر طرف شد. من آن جا احساس کردم اگر خوب درمان نشود و زخم باز بماند در فينال مقابل حسن يزداني مجددا دچار خونريزي ميشود. حتي ظهر به سراغش روسها رفتم و گفتم که بايد زخمش بخيه و درست درمان شود تا در فينال مشکلي پيش نيايد. تديف سرمربي روسيه به من پاسخ داد که نگران نباشم و مشکلي نيست و خودشان تيم پزشکي دارند. اولويت درمان هم با تيمهاي پزشکي هر کشور است. با اين حال موضوع را با کميته داوران مطرح کردم و کادرفني تيم ملي ايران هم نگراني که از اين بابت داشتند را به من منتقل کردند. از اين رو سه مرتبه رفتم تا موضوع را بررسي کنم. در مرتبه آخر توانستم خود کشتيگير را ببينم. پانسمانش خوب بود و انگار زخمش را بخيه زده بودند. حتي پرسيدم که بخيه شده است و آنها پاسخ مثبت دادند. با اين حال به مسئول کلينيک گفتم که ليستي از داروها و مواد کنترل کننده خونريزي آماده کنند. حتي يک دارو را فرستادم که از بيرون تهيه شود و همه چيز همراه خودمان در کنار تشک آورده بوديم. بعد از 20 – 30 ثانيه از شروع مسابقه ديدم زخم کاملا باز است و بخيه نشده است.
جو بسيار سنگين بود و روسها شديدا معترض ميشدند
حتي من وقتي ميخواستم زخم گديوف را ببندم نميگذاشت و ميگفت نميتوانم خوب ببينم. از سوي ديگر تيم ايران به خاطر وقفه زياد در کشتي تحت فشار بود و ادامه اين روند به ضرر حسن يزداني بود. به داور گفتم اگر قرار باشد اين گونه ادامه پيدا کند نميتوانيم مسابقه را برگزار کنيم که او هم در جواب من گفت نميتوانم کاري بکنم. به رييس تشک بگو تا کشتي را متوقف کند. رييس تشک هم امتناع ميکرد و به من گفت اگر ميخواهي خودت مبارزه را قطع کن. در آن شرايط ٫ اتخاذ چنين تصميمي خيلي جرات ميخواست.
اعلام کرديم يک بار ديگر کشتي قطع شود يزداني برنده مي شود
جو بسيار سنگين بود و روسها شديدا معترض ميشدند. در يک جاي قانون پزشک حق قطع کردن کشتي را دارد اما در جاي ديگري آمده که رئيس تشک حق قطع کردن يک مسابقه را دارد. اگر من مبارزه را قطع ميکردم طبق قانون ميتوانستند بگويند شما حق اين کار را نداريد چون قانون در اين باره دو پهلو بود. به هر حال کار به جايي رسيد که اعلام کردم اگر يک بار ديگر اين اتفاق بيفتد، کشتي را متوقف خواهيم کرد. اين موضوع را به تديف هم اعلام کردند و با اين هشدار جدي، شرايط کاملا عوض شد. با همکاري بهتر کشتيگکير آسيب ديده توانستيم بانداژ سفت و محکمي انجام دهيم و آنها هم چيزي نگفتند چرا که ترسيدند اگر بار ديگر خونريزي اتفاق بيفتد کشتي را ببازند به همين دليل ديگر بازي درنياوردند.
کشتي يزداني و گدويف بيش از 25 دقيقه طول کشيد
کشتي يزداني و گدويف بيش از 25 دقيقه طول کشيد. اين مبارزه و وقفههاي طولاني در انجام آن باعث شد تا قانون 4 دقيقه حداکثر زمان براي کنترل خونريزي تدوين و اجرايي شود. من حتي در جلسه اتحاديه جهاني هم گفتم اين مبارزه که با خون و خونريزي همراه بود، باعث مي شود نگاهها به کشتي تغيير کند و آناني که به دنبال کنار گذاشتن کشتي هستند، ممکن است از چنين اتفاقاتي سوء استفاده کنند. پس لازم است اين موضوعها حل شود که خوشبختانه قانون 4 دقيقه کنترل خونريزي به تضويب رسيد و اجرايي شد.
تمام آسيبهاي کشتي در 4 المپيک را بررسي کردهام
من تمام آسيبهاي کشتي المپيک در 4 دوره قبل را ثبت کردم تا آنها را به دقت در يک کارگروه آناليز کنيم تا ببينيم بيشتر آسيبها در کشتي به چه صورت است. کميسيون پزشکي کميته بينالمللي المپيک هم در حال انجام اين کار براي تمام رشتههاست. نتيجه اين گزارش ميتواند خيلي مهم باشد تا رشتههاي پرآسيب و کم آسيب مشخص شود.
به عنوان مثال در المپيک 2004 آتن آسيب ديدگيهاي کشتي به طور ميانگين 24 درصد بود که اين ميزان در المپيک 2016 ريو به 6.2 درصد رسيد. اين در شرايطي است که ميانگين آسيب بسياري از رشتهها در المپيک ريو بالاتر از کشتي بود و نشان داد کشتي ورزش پر آسيبي نيست.
وقتي در آتن آمار 24 درصد را مشاهده کرديم کارمان را شروع کرديم. يکي اين بود که فنون خطرناک که ميتوانست آسيبهاي زيادي را به کشتيگير وارد کند، حذف شدند. دومين مورد اين بود که زمان مبارزه در کشتي به حالت منطقي درآمده که در دو تايم 3 دقيقهاي برگزار ميشود چرا که در گذشته ريسک برخورد ميان کشتيگيران بيشتر بود و سومين مورد نيز مبارزه با دوپينگ در کشتي بسيار جديتر از قبل دنبال ميشود. به اضافه اينکه کار بسيار زيادي را در بحث آموزش کشتيگيران و مربيان طي سالهاي گذشته انجام داديم که تمامي اين موارد باعث شد آسيبهاي ناشي از کشتي به حداقل ممکن برسد. يادم ميآيد زماني مربيان کارکشته ما هم ميگفتند در طول مبارزه به کشتيگير نبايد آب داد چون ضعيف ميشود و اصلا اين کار خلاف مقررات بود اما الان خود آنها نيز اولين کاري که در وقت استراحت انجام ميدهند اين است که بطري آب را به دست کشتيگيرانشان ميدهند.
آسيب هاي کشتي در المپيک ريو حتي کمتر از بدمينتون و شيرجه بود
گزارشي که به هيات رييسه اتحاديه جهاني ارائه کردم و خيلي هم مورد استقبال قرار گرفت، در جلسهي روساي کميسيون هاي پزشکي فدراسيونهاي جهاني در موناکو بود که اين گزارش خيلي مورد توجه قرار گرفت و حتي مسئول پزشکي IOC در نامهاي به لالوويچ اعلام کرد عملکرد کميسيون پزشکي اتحاديه جهاني کشتي بايد يک نمونه براي تمامي فدراسيونهاي ورزشي باشد. گزارش ما مبين اين نکته بود که ميزان آسيبهاي کشتي در المپيک آتن 24.2 در پکن 9.3 ، در لندن 11.4 و در ريو 6.2 درصد بوده که اين نشان دهنده موفقيت کميسيون پزشکي در حفظ سلامت کشتيگيران بوده است. رشتههاي جودو، فوتبال، دووميداني، شيرجه، بدمينتون، هاکي، وزنهبرداري، ژيمناستيک، هندبال، راگبي، دوچرخهسواري، بوکس، تکواندو و واترپلو در المپيک ريو آسيبهاي ورزشکارانشان بيشتر از کشتي بود.
صفايي فراهاني و طالقاني مرا به فوتبال و کشتي بردند اما کشتي را انتخاب کردم
من دوره حرفهاي پزشکي فوتبال را در انگلستان گذراندم بعد هم صفايي فراهاني گفت بيا و در فوتبال ايران فعاليت کن. من يک روز به کمپ تيم ملي رفتم تا شرايط آنجا را ببينم و بعد تصميمگيري کنم. سپس يک روز محمدرضا طالقاني به من پيشنهاد داد که به کشتي بروم. به او هم گفتم اجازه بدهيد يک روز به کمپ تمريني تيم ملي کشتي بيايم و شرايط آنجا را مشاهده کنم تا بهترين تصميم ممکن را بگيرم. وقتي به تمرين مليپوشان کشتي رفتم تصميم گرفتم کشتي را انتخاب کنم. با اينکه دوره تخصصي من پزشکي فوتبال بود اما از انتخابم خوشحالم و به هيچ وجه پشيمان نيستم. در خيلي ورزشها مثل بسکتبال، تنيس و واليبال، ورزشکاران عموما از سطح بالاي جامعه هستند و وقتي با آنها هستي طبعا حرفتان را بهتر درک ميکنند اما آن چيزي که در کشتي جهان و نه فقط ايران وجود دارد، مرام و فروتني کشتيگيران است. کلا آدم حس خوبي از بودن کنار کشتيگيران و اهالي کشتي دارد. من آن حس خوب را در همان ابتداي کار در کشتي پيدا کردم و تا الان هم دارم. من عضو کميسيون پزشکي فدراسيون قايقراني هم بودم و جزو 4 پزشک آنجا فعاليت ميکردم اما آن حس و حالي که در کشتي بود را در هيچ جاي ديگر تجربه نکردم.
مصدوميت عليرضا دبير باعث شد براي تحصيل به کانادا بروم
متولد 1347 در شهر مشهد هستم. البته بيشتر عمر خود را در تهران گذراندم. پدر من افسر نيروي هوايي بود و درنتيجه در پايگاه هاي مختلف نيروي هوايي زندگي کرديم اما بيشتر دوران تحصيل و پس از آن را در تهران گذراندم. 11 سال است که به همراه خانواده ام به کانادا مهاجرت کردهام. گفتني است که اين موضوع نيز به کشتي برميگردد. اگر يادتان باشد عليرضا دبير پس از قهرماني درالمپيک 2000 سيدني به علت مصدوميت نتوانست به اوج بازگردد. او آن سالها در آکادمي المپيک پيش من ميآمد و به غير از دستش در پا نيز دچار مصدوميت بود. براي تشخيص مشکل دردهاي شديد پا که با فعاليت شروع و تشديد ميش،٫ ميبايست تست تهاجمي انجام ميشد که شامل کارگذاشتن 4 سوزن بزرگ در ساق پا در حين دويدن بر روي تردميل بود تا تغييرات فشار داخل ساق پا بررسي ميشد اما چه کسي ميتوانست ورزشکار خرفه اي مانند دبير را در آستانه مسابقات به انجام چنين تستي تشويق کند. اين علامت سوال باعث شد که طرح تحقيقي را در اين باره ارائه بدهم که امکانات انجام آن در دو دانشگاه در کانادا بود. وقتي پروپوزالم را فرستادم، مورد موافقت قرار گرفت و براي تحصيل به کانادا رفتم. وقتي هم درسم تمام شد، به عضويت هيات علمي دانشگاه بريتيش کلمبيا در ونکوور که سي و پنجمين دانشگاه معتبر دنياست، درآمدم. در حال حاضر هم مشغول تدريس و تحقيق در آنجا هستم. نتيجه تخقيق من منجر به طراحي و ساخت انواعي از سنسورهاي نوري شد که به روشي غير تهاجمي امکانات تشخيصي اين گروه از بيماريها را امکاند پذير ميکند.
دوره تخصصي پزشکي فوتبال را در اتحاديه فوتبال انگلستان پشت سر گذاشتم
مدرک پزشکي را سال 73 در دانشگاه آزاد تهران گرفتم. بعد براي تخصص پزشکي ورزشي به لندن رفتم و دوره تخصصي پزشکي ورزشي را در آنجا گذراندم. دوره تخصصي پزشکي فوتبال را در اتحاديه فوتبال انگلستان پشت سر گذاشتم. در کانادا هم دکتراي کلينيکال بيوفوتونيک را در دانشگاه بريتيش کلمبيا گذراندم. يک دوره فلوشيپ را در دانشگاه هاروارد گذراندم و در حال حاضر در يکي از مراکز تحقيقاتي دانشگاه يو بي سي تدرسي و تحقيق بر روي کاربرد تکنولوژيهاي پيشرفته نوري در پزشکي هستم. کارهاي دانشگاه و أمور مرتبط با کميسيون پزشکي اتحاديه وقت بسياري از من ميگيرد به نحوي که چند سال است با خانوادهام به سفر نرفتهام.
به غير کارمندان رسمي که در اتحاديه جهاني کشتي کار ميکنند، فرد ديگري حقوق ندارد. ما هم حقوقي نميگيريم اما اگر قرار است به سفرهاي خارجي کشتي برويم، هزينه بليت و هتلمان با اتحاديه جهاني کشتي است. من اگر همان وقتي را که در کشتي ميگذارم براي کارهاي علميام بگذارم چندين برابر درآمد کسب ميکنم. شايد رفتن به سفرهاي مختلف در دنيا براي افراد تازهکار جذابيت داشته باشد اما براي من بعد از چندين سال کار کردن ايجاد مشکل هم ميکند. حتي در دانشگاه ترجيح ميدادند که من درگير کشتي نشوم و بيشتر وقتم را بر روي کارهاي تحقيقاتي بگذرانم اما من کشتي را دوست دارم. البته براي افرادي که تازه پست ميگيرند و ميخواهند ارتباط بينالمللي و شخصيت ملي و بينالمللي براي خود ايجاد کنند، چنين سفرها و حضورها در کشتي خوب است.
فکر نميکنم کشتيهاي سنتي المپيکي شوند
در مورد حضور کشتي هاي سنتي در المپيک بايد بگويم که فکر نميکنم اين اتفاق صورت بگيرد. دليل من هم ضعف و قوت و اين حرفها نيست بلکه IOC براي کشتي سهميه گذاشته و به شدت پيگير است که ورزشکاران رشتههاي المپيکي بيشتر نشوند. اگر قرار باشد کشتي در المپيک بماند،اولويت اول با فرنگي است، بعد آزاد و در آخر زنان. اگر اينها نباشد هيچ کشتي ديگري نميتواند جاي آنها را بگيرد. اتحاديه جهاني به دنبال اين است که تمرکز تمام رشتههاي کشتي زير نظر اين اتحاديه باشد.
کشتي در المپيک باقي خواهد ماند و رو به گسترش و پيشرفت است
فکر ميکنم کشتي در المپيک باقي خواهد ماند و رو به گسترش و پيشرفت است. من آينده کشتي را خيلي خوب ميبينم. اگر با همين روند ادامه بدهيم خيلي بهتر از اينها هم ميتواند باشد. افرادي که سياستگذاري ميکنند، برايشان بسيار مهم است که مباحث پزشکي و حفظ و ارتقا سلامت ورزشکاران و مبارزه با دوپينگ در کشتي به جديت تعقيب شود تا در حفظ اين رشته در المپيک کمک شود.
مربيان و کشتيگيران درک کنند که سيستم جديد وزن کشي به نفع کشتي است
اميدوارم کشتيگيران و مربيان ما با سيستم جديد وزنکشي دچار مشکل نشوند و درک کنند که اين موضوع به نفع کشتي خواهد بود. اگر اين موضوع به خوبي جا بيفتد ميتواند عملکرد بهتر کشتيگيران را در پي داشته باشد و سلامت بيشتر آنها را تضمين کند. کشتيگيري که امروز نتايج خوبي بگيرد و چند سال از اين مطب به آن مطب برود مطمئنا يک جاي کارش ايراد داشته و با روح و هدف کشتي به عنوان يک رشته پهلواني در تضاد است. دوم اينکه هرچه کشتيگيران بتوانند سطح تحصيلات و معلومات خود را بالا ببرند به نفع آنها خواهد بود و بعد از دوران قهرماني ميتوانند جايگاههاي مديريتي بالا را به دست بياورند که اين موضوع نيز به نفع کشتي خواهد بود. سومين مورد اينکه داوري در کشتي خيلي با برخي رشتههاي ديگر تفاوت دارد و به شدت بر روي نتيجه اثرگذار است. براي اينکه يک کشور کشتياش رشد کند بايد داوري قوي هم داشته باشد و در سيستم داوري کشتي جهان نفوذ پيدا کند. داوران ما علاوه بر اينکه بايد به علم روز جهان در داوري مسلط باشند، بايد به زبان انگليسي هم تسلط کامل پيدا کنند که اين ضعف بزرگ جامعه داوري ايران است. داوري که ميخواهد آينده خود را تضمين کند بايد حرفهاي باشد. داور بايد باهوش باشد تا قوانين را به خوبي درک کند. بايد ارتباط اجتماعي خوب داشته باشد. بايد زبان انگليسي را حداقل در حد برآورده کردن نيازهايش بداند و اينکه بايد خوش استيل باشد. حضور افراد توانمند٫ متخصص و مسلط به زبان انگليسي در رشد و ارتقا کشتي کشورمان بسيار موثر است. بطور مثال حضور آقاي علي اکبر دودانگه در جلسات مرتبط به فعاليتهاي اتحاديه جهاني براي ايران بسيار موثر بود و نقش مهمي در کسب جايگاه آقاي خادم داشت چرا که او با تسلط خوبي که به زبان انگليسي دارد موفق شد مذاکرات خوبي را به نفع ايران انجام دهد.
يکي از نکات بسيار مهم براي اتحاديه جهاني کشتي نظم و ديسيپلين است. به عنوان مثال يکي از کارهاي جالب اين است که اعضاي هيات رييسه ديگر نميتوانند در هر کجاي سالن مسابقات حضور داشته باشند و الان فقط در جاهاي مخصوص خود بايد بنشينند. در حالي که قبلا همه جا حتي کنار داوران و در رختکن هم حضور پيدا ميکردند که اين موضوع حواشي زيادي را به دنبال داشت. اين هم از دستاوردهاي خوب مديريت لالوويچ بود.
تست سلامت کار خوبي است اما 90 درصد دوپينگها را نشان نميدهد
انجام تست سلامت در کل خوب است و براي کشتي مفيد اما کشتيگيران بايد بدانند تست سلامت شايد يک دهم تست دوپينگ است و 90 درصد فرآيندهاي تست دوپينگ در تست سلامت قابل رديابي نيستند. بنابراين اگر کشتيگيري از تست سلامت موفق بيرون آمد به اين معنا نيست که حتما از تست دوپينگ به سلامت بيرون ميآيد. البته اگر در تست سلامت رد شود، به احتمال قريب به يقين دوپينگي است. عزم اتحاديه جهاني کشتي سختگيري حداکثري مقابل دوپينگ است. لالوويچ از اعضاي هيات مديره آژانس جهاني مبارزه با دوپينگ هم هست و در اين موضوع بسيار جدي است. ما براي اينکه کشتي در المپيک باقي بماند، بايد حواسمان خيلي جمع باشد تا ميزان ارتکاب به دوپينگ در کشتي به حداقل برسد.
گفتگو از علي فيض آسا و وحيد رجبي
انتهاي پيام
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۳۹۹۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رفتن حسن یزدانی به مجارستان اشتباه است!
به گزارش "ورزش سه"، محمد طلايى يكى از قهرمانان دنياى كشتى آزاد با سه مدال ارزشمند طلا، نقره و برنز قهرمانى جهان محسوب مىشود كه در سطح مربيگرى پايه و بزرگسالان نيز كارنامه درخشانى بر جاى گذاشته و در حال حاضر حسن يزدانى، كامران قاسمپور، يونس امامى و عليرضا سرلك شاگردان مستقيم او در ردههاى نوجوانان، جوانان و بزرگسالان به حساب مىآيند.
در حال حاضر به غير از مربيان سازنده كه در سطح محلى، استانى و كشورى كاشف قهرمانان دنياى كشتى به حساب مىآيند بايد گفت ستارههاى حال حاضر كشتى آزاد براى المپيك ٢٠٢٤ پاريس در سطح ملى كار خود را با مربيانى كه مىبينيد شروع كرده و اين مربيان در سطوح مختلف ملى به ويژه سطح پايه بيشترين نقش را در سازندگى آنها بر عهده داشتهاند.
•محمد طلايى: حسن يزدانى، كامران قاسمپور، يونس امامى و عليرضا سرلك
•امير توكليان: رحمان عموزاد
•عليرضا رضايى: اميرعلى آذرپيرا
•غلام محمدى و ابراهيم مهربان: اميرحسين زارع
و اما موضوع روز كشتى ايران بىشك در وهله اول شرايط حسن يزدانى براى حضور و كسب سومين مدال يل جويبار در بازيهاى المپيك است و بعد از آن كسب آخرين سهميه كسب نشده در ٥٧ كيلوگرم در رقابتهاى تركيه كه اين مأموريت مهم بر عهده عليرضا سرلك گذاشته شده است.
حسن يزدانى در سطح تيمهاى نوجوانان و جوانان ايران با سرمربيگرى محمط طلايى پا به ميدانهاى بينالمللى گذاشت و حتى با اين سرمربى مدال طلاى قهرمانى ٢٠١٧ بزرگسالان جهان در پاريس را به گردن آويخت شهرى كه حال در سال ٢٠٢٤ ميزبان المپيک سى و سوم است و يل كشتى ايران نيز اميد اول مدال طلاى آن براى كاروان ورزش ايران.
•افتخارات و مدالهاى حسن يزدانى با سرمربيگرى محمد طلايى:
????نوجوانان آسيا ٢٠١١ تايلند
????نوجوانان آسيا ٢٠١١ مجارستان
????جوانان آسيا ٢٠١٤ مغولستان
????جوانان جهان ٢٠١٤ كرواسى
????قهرمانى ٢٠١٧ بزرگسالان جهان پاريس
همچنين مدالهاى نقره و برنز سالهاى ٢٠١٥ و ٢٠١٨ حسن يزدانى در قهرمانى بزرگسالان جهان با حضور محمد طلايى بهعنوان مربى در كادر فنى و طلاى ٢٠١٦ المپيک يل جويبار نيز با حضور محمد طلايى در اردوهاى قبل از اعزام به ريودوژانيرو كسب شده است.
•و اما افتخارات محمد طلايى بهعنوان كشتىگير در دنياى كشتى آزاد:
????قهرمانى ١٩٩٤ جهان ٥٨ كيلو - استانبول
????قهرمانى ١٩٩٧ جهان ٥٨ كيلو - كراسنويارسك
????قهرمانى ٢٠٠٢ جهان ٦٠ كيلو - تهران
محمد طلايى براى تحقق و كسب طلاى دوباره المپيك كه بىشك از نگاه او حق حسن يزدانى به حساب مىآيد معتقد است بايد با تزريق آرامش اجازه دهيم او خود را بعد از جراحى كتف راست به درستى روى تشك پيدا كند.
طلايى كه يكى از بااخلاقترين، بروزترين و فنىترين مربيان حال حاضر كشتى آزاد ايران بهشمار مىرود در گفتوگوى اختصاصى با "ورزش سه" حرفهاى جالبى را در مورد حسن يزدانى و لزوم اعزام او به تورنمنت ساسارى ايتاليا به جاى مجارستان بيان كرد كه خواندنش خالى از لطف نيست.
•س: با توجه به لغو تورنمنت سركيسيان ارمنستان كه محسن كاوه سرمربى تيم ملى آن را براى روى تشک رفتن حسن يزدانى تا قبل از بازيهاى المپيك طبق قوانين چرخه انتخاب كرده بود اين روزها چالش بزرگى ذهن همه را درگير كرده است، اينكه آيا تورنمنت رنكينگ دار مجارستان انتخاب درستى با توجه به عمل جراحى كتف محسوب مى شود؟
قانون كشتى اين است كسى كه آسيب ديده، ضرب خورده، عمل جراحى كرده، يك فوق ستاره عنوان دار است آنهم با ٩ مدال المپيك و جهان منطقى و حرفه اى به نظر نمى آيد دو ماه مانده به المپيك به تورنمنتى سنگين كه رنكينگ دار است اعزام شود و بدنش به بدن حريفان اصلى بخورد.
•س: يعنى از نگاه شما اعزام هفدهم خرداد ١٤٠٣ حسن يزدانى به تورنمنت مجارستان كار اشتباهى به حساب مى آيد؟
اعتقاد من اين است كه اصل در كشتى يعنى اعزام حسن يزدانى به تورنمنتى سبك تر براى بحث آمادگى و محك خوردن بدنى، از نگاه بزرگان كشتى هم اين كار درست است كه شرايطى را ايجاد كنيم كه فشار روانى و احتمال هر ريسك جبران ناپذيرى پايين بيايد.
•س: در حال حاضر حسن يزدانى براى رسيدن به سومين مدال المپيک خود و سرافرازى دوباره كشتى در ورزش ايران با درخشش در بازيهاى المپيك نيازمند چيست؟
حسن تنها نياز به تمركز و آرامش دارد، اينكه بعد از عمل جراحى كتف دست راست كه شش ماه از آن مى گذرد بتواند خود را پيدا كند. با انجام كشتى هاى سنگين آنهم با حريفان اصلى نبايد ريسك كرد و آن را بايد گذاشت بر روى تشك اصلى المپيک.
•س: البته اين موارد كه به عنوان اصل مطرح مى كنيد در مورد حسن يزدانى با ٩ مدال المپيک و جهان صدق مى كند ديگر، نسخه براى كشتى گير ديگرى كه جوان است قطعا فرق دارد؟
دقيقا، در حال حاضر حسن يزدانى با آن همه عنوان قلمروى خود را در كشتى جهان داراست كه شكار بايد وارد آن شود نه اينكه حسن را قبل از المپيک به مصاف با حريفان اصلى اش يا روس ها در تورنمنتى رسمى بفرستيم. به اصطلاح شير در قلمروى خودش مى ماند تا شكار پا در آن بگذارد نه اينكه براى شكار به قلمروى ديگرى وارد شود.
•س: پس با اين اوصاف نبايد حسن تا المپيك در تورنمنتى بين المللى به ميدان برود؟
نه اين هم درست نيست، در حال حاضر بهترين اتفاق حضور و اعزام حسن يزدانى به تورنمنت سبك تر ساسارى ايتالياست كه ٢٦ خرداد ١٤٠٣ و يك هفته بعد از تورنمنت رنكينگ دار مجارستان برگزار مى شود. حسن يزدانى در حال حاضر رنكينگ چهارم جهان را در اختيار دارد و نيازى به كسب امتياز ندارد بلكه ديگر كشتى گيران مثل آرون بروكس كه تيلور را برده و در رنكينگ جهانى جايى ندارد شايد به تورنمنتى رنكينگ دار نيازمند باشد.
•س: يعنى تورنمنت ساسارى ايتاليا را براى محك بين المللى حسن يزدانى و مشخص شدن وضعيت بدنى اش بعد از عمل جراحى و قبل از المپيك بهتر از مجارستان مى دانيد؟
بله و بى شك آقا محسن كاوه سرمربى تيم ملى و آقاى عليرضا دبير كه خودشان به عنوان رييس فدراسيون قهرمان المپيك و جهان هستند به اين موضوع اشراف فنى دارند و واقفند. قطعا تصميم درستى گرفته خواهد شد، اينكار كه حسن يزدانى دو ماه مانده به المپيک به تورنمنت رنكينگ دار مجارستان اعزام شود كارى غيرفنى و اصولى به عنوان اشتباهى محض است.
كشتى گيرى كه اول راه است بايد در ترنمنت هاى سنگين و رنكينگ دار محك بخورد نه حسن يزدانى با ٩ مدال المپيك و جهان، مصاف با حريفان اصلى براى امثال حسن آن هم دو سه ماه مانده به المپيك بايد در خود رقابتها و تشك اصلى اتفاق بيفتد. انشاالله كه رييس فدراسيون و سرمربى تيم ملى با تكيه بر تجربه خود بهترين تصميم را مى گيرند كه به نفع كشتى ايران در المپيك پيش روى باشد.
•س: پاريس و المپيك ٢٠٢٤ به نظر شما آخرين آوردگاه حسن يزدانى در كشتى خواهد بود؟
حسن ٢٩ سال دارد با ٩ مدال المپيك و جهان كه دهمين مدال را در پاريس خواهد گرفت و حقش طلاست. بار روانى را براى او نبايد بالا برد، از حسن يزدانى بهتر و حرفه اى تر نداريم، بايد با برنامه ريزى درست شرايطى را در ورزش كشور ايجاد كرد كه حسن تا ٣٣ سالگى بتواند ١٤ مدال المپيك و جهان را به كشتى ايران هديه دهد.
او مى تواند تا المپيك ٢٠٢٨ آمريكا و در اين المپيك هم روى سكو باشد، حسن يزدانى روى تشك كشتى كم فروشى نمى كند، هميشه حرفه اى كار كرده و يك عمر است از دايره خودش خارج نشده، او شديد زحمتكش است و كارش را به بهترين شكل روى تشك انجام مى دهد فقط نبايد تمركز و آرامشش را برهم زد.
•س: سوال آخر؛ عليرضا سرلك هم در سطح مبى شاگرد شما بوده آيا مى تواند در تركيه سهميه ٥٧ كيلو را بگيرد تا تيم كشتى آزاد با تركيب كامل به پاريس برود؟
عليرضا نقره قهرمانى جهان دارد و كشتى گير بسيار نجيب و با اخلاقى است كه على آرين به عنوان مربى برايش زحمات زيادى كشيده و با وجود آقا محسن كاوه و درايت سرمربى تيم ملى مى شود سهميه گرفت. سرلك بچه اليگودرز است و يك لر با غيرت كه اگر در قالب خودش در تركيه ظاهر شود و خودباورى را از دست ندهد توانايى كسب سهميه ٥٧ كيلوى المپيك را داراست.
✍???? پوريا تابان